از شير گرفتن پريسا(2)
واي خداي من اصلا فكر نمي كردم از شير گرفتن بچه اين قدر سخت باشه هم تصميم بر اين كار و هم تداومش واقعا مشكله . آخه پريسا از يك طرف غذا نميخورد و همش چسبيده بود به من و شير مي خواست و من واقعا داشتم كم مي آوردم از طرف ديگه هنوز اسال و هشت ماهشه و من عذاب وجدان داشتم كه بهش شير ندم به خاطر همين تصميم گرفتم ....ادامه مطلب
فقط شبها بهش بدم الان كه 3 - 4 روز گذشته مي بينم اصلا كار خوبي نكردم چون بچم دچار دو گانگي شده بود بنابراين ديشب ديگه تصميم گرفتم شير بهش ندم واي كه چقدر داد و بيداد راه انداخت مگه خواب مي رفت تا ساعت 3 بيدار بود بعد دوباره ساعتاي 5 بود كه بيدار شد و دوباره گريه كرد. شنيدم كه شيشه شير دادن هم خوب نيست و عادت ميكنه و دوباره بايد از اون بگيرمش بنابراين ديگه اونم نميدم. ميگن بچه رو به هيچي نبايد عادت داد فقط وقتي نصفه شب پا شد بايد آب بهش داد و بعد خوابش كرد. اميدوارم بتونم بقيه راه رو برم و از شير بگيرمش.
ديروز يك كار با مزه انجام داد. تو آشپزخونه مشغول بودم كه ديدم خبري ازش نيست اتاقها رو گشتم نبود تو دسشويي هم نبود نگران شدم فرياد زدم پريييييسسسسسسسسا يه دفعه ديدم از تو حموم صدايي اومد رفته بود با لباس تو وانش نشسته بود و وقتي با چهره نگران و عصباني و وحشت زده من روبرو شد باي باي كرد و گفت اموم، آب بازي ميخواستم درسته بخورمش