پريساپريسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
پدرامپدرام، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

پريسا و پدرام سلیمانی

باز اومدیم بعد از یه مدت نسبتا طولانی

سفر به سیرچ

سلام دوستان من پریسا هستم. میخام براتون یه خاطره دیگه امو تعریف کنم که خاطره قشنگیه و دوست دارم شما هم بشنوید. یه روز من با بابابزرگم و مامان بزرگم و داییم و خالم اینا رفته بودیم سیرچ. شب خوابیدیم. شب که شد پرهام همش می گفت من واکسن کلاس اول زدم به دستم فشار نیارین به خاطر همین مامانش همش بهش می گفت برو اینو اونو بیار می گفت برو خودت بیار من واکسن زدم صبح روز بعد داشتیم میرفتیم یه جای دنج کنار رودخونه  بشینیم بعد تو راه که داشتیم میرفتیم من سوار ماشین خاله اینا شدم پیش پرهام و با توپ بازی کردیم اونم تو ماشین😁بعد رسیدیم کنار رودخونه اونجا زیرانداز انداختیم من و پرهام و پویا رفتیم تو رودخونه. خیلی آبش سرد بود🤩 من و پرهام از خوشحالی ترک...
14 شهريور 1399

آقا پدرام ده ماهه

آقا پدرام الان نه ما و نیمه است دندون نداره روی زمین میخزه و هنوز چهار دست و پا نمیره و اگه ازش بپرسیم کجا میخای بری میگه:د د و صداهای ات و مم رو هم گاهی به زبون میاره اگر بهش بگیم دکی کن پارچه رو صورتش میزاره و برمی‌داره و دکی می کنه. پریسا خانم هم خیلی دوستش داره و خیلی مواظبش و باهاش بازی می کنه تازگیا روی تاب میزاره و خیلی تاب بازی رو دوست داره آقا پدرام عاشق آب بازی و حمام رفتنه. از بین غذاها هم عاشق سوپ و غذاهای آبکیه ولی غذاهای سفت رو دوست نداره. باباشو که می بینه شروع می کنه داد زدن که یعنی بغلم کن و تا باباش از سر کار میاد حسابی ذوق میزنه تا بغلش کنه و حتی تا دم در دستشویی میخزه میره و اونجا منتظر میمونه تا دستاشو بشوره و ...
14 مرداد 1399

واکسن شش ماهگی پدرام

امروز آقا پدرام واکسن شش ماهگی رو با وجود کرونا زد وزنش 66 و قدش 68 بود. جالبه وقتی خانمه تو مرکز بهداشت پنبه رو الکلی کرد و روی رون پاش ماساژ داد شروع به خنده کرد چون روی ماساژ رونش حساسه  و می خنده ولی بعد از واکسن زد زیر گریه   ...
30 فروردين 1399