پريساپريسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
پدرامپدرام، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

پريسا و پدرام سلیمانی

باز اومدیم بعد از یه مدت نسبتا طولانی

without picture

1392/6/4 23:30
نویسنده : مامان نجمه
461 بازدید
اشتراک گذاری

از امروز ديگه از عكس خبري نيست چون بابا جون اينا رفتن مشهد و دوربينمون رو بردن يعني در واقع دوربين خودشون رو كه هميشه پيش ماست رو بردنچشمکنیشخند. و عكسهاي گردش به روستاي سه كنج هم توش بوده بنابراين نميشه عكساي اون روز رو هم گذاشت. ديروز واسه پريسا توپ و لوگو و يه اسباب بازي ديگه بنام گل ساز خريدم كه همش سر گرمه و كاري به كار من نداره بخصوص اون خونه سازي كه خيلي خيلي خوشش اومده ميگن از اين خونه سازي ها تا قبل از دو سالگي نبايد به بچه ها داد منم به خاطر همين براش نگرفته بودم ولي خب هنوز يكماه مونده تا دو سالگيش كه تخفيف دادم و در اختيارش گذاشتم. الام كه دارم تايپ مي كنم پريسا داره با عشق فراوون بستني مي خوره بستني رو ديشب براش خريدم اما از روزي كه از سه كنج برگشتيم هر يك ساعت يه بار مي گفت آخ و دستش رو رو دلش ميذاشت و شب كه با مراقبتهايي كه ازش كرده بودم و دارهاي گياهي كه داده بودم خوب شده بود بستني براش خريدم اما ديدم دوباره گفت آخ .، بخاطر همين بهش ندادم  و كته و ماست دادم خورد . خدا رو شكر امروز خوب شده. بستني كه بهش دادم گفت دستت دد نكنه همينطور زماني كه با خونه سازيا يه خونه درست كردم و بهش دادم هم گفت. حسابي ذوق كردم. با خونه سازيها يه چيز الكي ساخته بود كه مي گفت پلوانه وقتي دقت كردم ديدم چون دو تا از اونا بصورت كج بطرف بالا رفته مي گه پروانه. باز هم حسابي ذوق كردم. الان داره با دندونش قاشق پلاستيكي بستني رو ميشكنه و مي خنده و با خودش حرف ميزنه بستني خودم بليم بخوابيم نميدونم اين بريم بخوابيم واسه چي ميگه؟؟؟متفکر قاشقشم شكست يا بقول خودشshakast مامان يكي ديگه قاشق مخام كه الان رفتم براش آوردم.فكر كنم دل دردش خوب نشده چون داره ميگه دلد ميگيره فكر كنم نميبايست بستني بهش ميدادم.حالا هم ميگه دستامو بشول خيلي حساسه اگه دستاش كثيف بشه بايد سريع شسته بشه.

الان يعني يكماه مونده به دوسالگي يعني در آستانه 2 سالگيش خدا رو شكر صحبت كردنش خوبه فقط مشكلي كه هست كمي خجالتيه و جلوي غريبه ها حرف نمي زنه و همش مياد كنار من كه نميدونم باهاش چكار كنم ؟ الان خيلي شعرها رو ميخونه البته با كمك من ولي خيلي از شعرها رو فقط من يك كلمه اول هر بيت  رو ميگم و خودش كامل ميخونه . بدون كمك من فقط لالايي و چشم چشم دو ابرو ... و عمو زنجير باف رو مي خونه و گاهي براي خودش نصف و نيمه شعرهايي رو ميخونه يا فقط يه بيت رو همش تكرار مي كنه.كتابهاي تاتي رو خيلي از شعرهاشو حفظه و مي خونه. اعداد رو تا 14 بدون احتساب 7 بلده كه به كمك پله هاي خونمون ياد گرفته چون موقع بالا و پايين رفتن با هم پله ها رو مي شماريم. سوره توحيد و صلوات هم بلده . بازي قايم موشك رو با هم مي كنيم البته اون هميشه ي خدا يه جا قايم ميشه. همه اسباب بازياش رو هم دوست داره و از هيشكدوم خسته نشده و با همشون بازي مي كنه.

الان نزديك ظهره و بايد برم نهار درست كنم فعلا بايبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

شهره
4 شهریور 92 19:45
آفرین به پریسا خانم باهوش
صد افرین به مامان دلسوزش


شهره
4 شهریور 92 19:47
راستی جای مامانت اینا خالی نباشه، به سلامتی ان شا الله سفر مکه، التماس دعا


قربونت
شهره
4 شهریور 92 19:49
without چسبیده به هم نوشته میشه خانمی
ندا مامان آیدا
5 شهریور 92 9:00
آفرین به این خوشگل خانوم که انقدر خوب و شیرین حرف میزنه.
منصوره مامان زهره
5 شهریور 92 16:05
خیلی با مزه است که همیشه یه جا قایم میشه یاد بچگیای داداشم افتادم خدا حفظت کنه خاله
رزیتا مادر آرمیتا
8 شهریور 92 14:53
پریسا خانم ناز پیشاپیش تولدت مبارک . عزیزم دوست دارم .


مرسي خاله
رزیتا
8 شهریور 92 14:54
نجمه جون سلام . جای مامان اینها خالی نباشه . ایشالا سفر به خونه خدا همراه با خودتون .



ممنون عزيزم
(زهره)مامان فاطمه
12 شهریور 92 14:04
چرا مگه پریسا جون چش شده بد نباشه عزیزخاله


خدا رو شكر كسالتش رفع شده