از زبان پريسا مي شنويم (در 20 ماهگي)
پريسا خانوم صحبت كردنش ماشالا خوبه هر كلمه اي كه يكبار براش بگم تو ذهنش ميره اما تا امروز جمله نگفته چند تا از كلماتش ايناست:
اومد= amad
شكست= shakast
تلويزيون= تيويزيو
پريسا سليماني= پسا سللللالي
احوالپرسي : سلام خوبي خوشي سلامتي= سلام خووشي سلالللي
بهش ميگم:دختر مامان يا عزيز مامان كيه كيه ؟ ميگه: منم منم
بقيه رو در ادامه مطلب ببينيد
ماشين حساب= ماشيحسا
اون يكي(براي اينكه مي مي دومي رو بخوره)= ايكي
صندلي و مبل=صننلي
خاله=خالي
آقا احسان=آقاسان
ستاره= ستاله
آهو=آوو
شتر=شوتو
خداحافظ=خداافس
خودكار=خوكا
نقاشي و كاغذ=ن ق شي
فاطمه= پاتته
اين چيه= اي اي اي
پستونك و شيشه شير= گولو يا گول زنك
بادبادك و ژله= بادبادك
بده و بگير بيشتر اوقات جابجا بكار ميبره همينطور افتاد و انداخت را بجاي هم بكار ميبره
و...
كلمات زيادي ميگه(پروانه، شكلات، شير، قاشق و...) كه اكثرا يا درست تلفظ ميكنه يا قابل فهم براي همه است.
صداي گاو،بعبعي،هاپو،الاغ،زنبور،موش،كلاغ،خروس،گنجشك و اسم خودشون رو ميگه و شكلشونو هم ميشناسه.
اسم و فاميل خودش، اسم كوچك مامان ، بابا، باباجون، مامان جون ،خاله، دايي، عمو محسن رو ميگه.
شعر لي لي حوضك، بعبعبي ميگه،اتل متل، كلاغ پر، توپ قلقلي، عمو زنجيرباف و آسياب بگرد و تاب تاب اباسي را نصفه و نيمه بلده.
قصه دوست داره و هر كاري كه ميخواد بكنه بايد يه قصه براش بگم مثلا وقتي ميخواد غذا بخوره ميگه ghese و من بايد با پيشي و كبوتر و اون غذا و پريسا جملاتي بسازم و اولشم بگم يكي بود يكي نبود زير گنبد كبود غير از خدا هيشكي نبود اگر اينو اول بگم ميشه قصه.
به ر ميگه ل يا تلفظ نميكنه مثلا ستاله، ع ع يعني عرعر، ابر گفتنش منو كشته ميگه اب و بجاي ل زبونشو از دهنش در مياره
اگه جديد يادم اومد ميام اضافه ميكنم.