26 ماهگي و حرفهاي بامزه
پريسا در حاليكه ميدوه ميخوره زمين. ميگه: واي مامان سرم گيج رفت
وقتي شروع به سخنراني مي كنه يه سري حرفهايي پشت هم ميزنه كه توي حرفاش مرتب ميگه به خدا
وقتي باباش بهش اخم ميكنه و دعواش ميخواد بكنه ميگه: دعواش نكن گناه داره. و بعد باباش محكم ميبوستش و اين شده ديگه راهكارش
وقتي ميخوام به حالت ناز دستمو از لاي موهاش رد كنم ميگه مامان نكن موهام كنده ميشه آخ ميشم
وقتي وسايلش رو كسي برداره يا وسايل من رو كس ديگه اي برداره سريع مالكيتش رو اعلام ميكنه كه دست نزن مال منه يا مال مامانه
شبها مي گي پتو روت كنم(يعني پتو بپوش روم) يا به بغلم كن ميگه بيا بغلم
وقتي پاي سيستمم و اون مشغول حرف زدن سرم رو ميچرخونه طرف خودش و ميگه مامان جواب بده
ديشب كه ميخواستيم بريم مهموني وقتي لباساش رو پوشيده بودم رفتم تو اتاق ديدم داره موهاشو شونه ميزنه ديگه ياد گرفته بخواد از خونه بره بيرون موهاشو بايد شونه بزنه
ديگه رنگها رو هم ياد گرفته آبي سبز قرمز سفيد صورتي نارنجي البته بعضي وقتها اشتباه هم ميگه ولي بيشتر درست ميگه
مستطيل و لوزي هم به ساير اشكال هندسيش يعني دايره و مثلث و مربع اضافه شده.
وقتی میگه مامان آخ شدم میگم خدا مرگم بده میگه خدا نکنــــــــــه.
پريساي عزيزم 26 ماهگيت مبارك